پنجاه و دوم

فردا پروپوزالمو میبرم استاد نگاه کنه

امیدوارم که ایراد نگیره تایید کنه ماهم بریم دنبال زندگیمون

میشه دعام کنی فردام به خیر بگذره؟

پنجاه و یکم

خدایا فردا قراره با استاد راهنما درمورد موضوع پایان نامه حرف بزنم. میشه ی کاری کنی قبول کنه و برم واسه مرحله پروپوزال؟ دو ماهه تو این مرحله گیر کردم و جلو نمیره

خدایا خودت کمکم کن

میشه شمام دعام کنید؟

پنجاهم

آغا حوصله مون سر رفته

کلی کار داریم اما حس انجامشون نیست

چکار کنیم ؟

چهل و نهم

دلتنگی اصولا دلگیر است

سعی میکنم بعضیا رو تو ذهنم کمرنگ کنم.. مرور زمان میخواد..

*تابستون ما هنوز شروع نشده و همچنان مشغول پروژه ها هستیم.. چقد دلم تابستون شاد میخوااااد..

چهل و هشتم

یه سری ادم هایی هم هستن تو گروه های مجازی همیشه فعالن، عکس و مطلب و چرت و پرت میفرستن. کافیه یه حرفی بزنی فوری انلاین میشن و بحث رو داغ میکنن. حتی مورد داریم دختر شوهر میدن ،پسر دوماد میکنن... اما کافیه یه حرف جدی بنویسی یا بپرسی یا تصمیمای مهم گروهی بگیرین .. کلا خاموش میشن. انگار نه انگار همچین ادمی هم بوده از اول

به این ادم باید فقط گفت ، خدا قوت ... به کارت ادامه بده... :/

چهل و هفتم

نمی دونم چرا یه لحظه آرزو کردم دونفری که میشناسم ، بهم برسن ..

نوشتم که بمونه... بعدا که بخونم، یادم بمونه به چیا فکر میکردم

چهل و ششم

این یه اصله از هرکی بدت بیاد تو نگاه اول، میشه از نزدیک ترین هات... شاید بعدا عاشقش هم بشی حتی !

چرا واقعا ؟! :-|

چهل و پنجم

تقریبا بیست روز وقت دارم تا مقاله های این ترمو جمع و جور کنم تموم بشه.

یکم سخته و منم خسته تر ..

اما وقتی به تابستون فکر میکنم انگیزه م بیشتر میشه

چقدر دلم میخاد کتاب غیر درسی بخونم

فعلا تو لیست اولویتام این کتابا هستن : تسلی بخشی های فلسفی - مرشد و مارگاریتا 

چهل و چهارم

فردا یک امتحان سخت دیگه دارم. اگه اینجا رو میخونی میشه لطف کنی دعام کنی از پسش بربیام ؟!

*خدا جون فردارم بخیر بگذرون..

*سخت میگذره این روزا.. خیلی سخت.. نمیخام غر بزنم فقط میگم شکرت که حداقل با درس مشغولم.. خیلیا شاید الان ارزوی جای من رو دارن

چهل و سوم

قبلنا فکر میکردم صادق و روراست بودن بهترین گزینه توی روابطه، اما تازگیا به این نتیجه رسیدم بعضی جاها باید دروغ قاطیش کنی. مردم صادق بودن محضو قبول نمیکنن.