در روزهای سخت انسان ها می مانند نه روزهای سخت...

جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۱:۰۵ ق.ظ

بیست و دوم

شخصیت مستقل و درون گرا رو بیشتر دوست دارم از شخصیت شلوغ و پرهیاهو... دلم میخواد از این تنشم کم بشه و برگردم به روزای قبلی .. چرا اینطوری شد آخه.. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۰۵
Its me
جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۵۶ ق.ظ

بیست و یکم

محیط چقدر رو آدم میتونه تاثیر بذاره ؟
قبلنا میگفتم به ادمش وابسته اس، گل نیلوفر تو مرداب رشد میکنه و ...
ولی کم کم میبینم نه انگار زیادم این طور نیست، تو طولانی مدت ناخوداگاهت هم عوض میشه و میشی مثل اونا
و این خیلی بده تو جمعی ناامید، یه نفر که حداقلش امیدش رو نگه داشته، همه بهش فاز منفی بدن و مانع پیشرفتش بشن.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۵۶
Its me
پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۴۴ ق.ظ

بیستم

از ناراحت بودن کسی خوشحال نمیشم ابدا، حتی اونی که بهم ضربه زده. ولی فهمیدم دنیا داره مکافاته یعنی چی
دیروز کسی که چندین سال پیش به زندگیمون ضربه زده بود، پسر جوونش فوت شد و یه نوه ده ماهه موند رو دستش.. دقیقا همون حس...
اصلا خوشحال نیستم ناراحتم نیستم، بی طرفم فقط دارم نگاه میکنم ولی واقعا دنیا داره مکافاته ...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۴۴
Its me
جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ب.ظ

نوزدهم

سخته، خیلی سخته بخوای یه چیزایی رو به بعضیا بگی ولی نتونی..

دلتنگم، خیلی زیاااد.. خیلی زیاااد...

فعلا دارم سرم رو با کتاب و نرم افزار پر میکنم که خیلی چیزا از یادم برن. نمیتونم دیگه.. یه بغض خفیفی هم هست که داره اروم اروم دلمو سوراخ میکنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۱۷
Its me
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۳:۱۳ ق.ظ

هجدهم

این روزا بازم روزای تمرین صبر و آزمایشه

روزای بدی که همیشه تو فکر داشتم کم کم دارن میرسن. یه سری اتفاقایی که همیشه بهشون فکر میکردم دارن میفتن البته از نوع ناخوب..

ولی خب... بگذریم!

خدایا میسپارم دست خودت..خود خود خودت.. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۳:۱۳
Its me
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۳:۰۹ ق.ظ

هفدهم

خیلی دلم میخواد اون اتفاقایی که دوست دارم برام بیفتن .هرچه سریع تر
دلم میخواد هرچه زودتر این امتحان اخری هم تموم بشه . راحت یه دل سیر بخوابم بدون اینکه الارم بیداری تنظیم کنم.. برم پیاده روی..از اون پیاده رویای طولانی تو بافت تاریخی شهر.. کتاب ناتمومم رو تموم کنم و غرق در قصه ش شم.. خونه رو مرتب کنم.. بشینم فیلم ببینم.. برم فست فود یه دل سیر غذاهای خوشمزه بخورم.. البته مقاله هم باید بنویسم این وسطا

پ.ن:مردم وقتی دلشون میگیره چکار میکنن ؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۳:۰۹
Its me
پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۰۷ ق.ظ

شانزدهم

همیشه توی اوج امتحانات و درسا کتاب خوندن غیردرسی میفته تو سرم! چرا اخه ؟! این بار کتاب "کوری" مجذوبم کرده !
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۶ ، ۰۰:۰۷
Its me
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ب.ظ

پانزدهم

پارسال این موقع ها پر از انرژی و انگیزه بودم برای کنکور. انصافا هم سنگ تموم گذاشته بودم. یک درصد هم فکر نمیکردم امسال اینطوری برام رقم بخوره. نتیجه ش شد یک جای خالی توی دلم که هنوزم با نتیجه کنکورم نتونستم کنار بیام. نمیدونم شایدم بهانه اس این حرفا.. کسی که به دنبال پیشرفته هرجایی میتونه خودش رو بالا بکشه. قبول دارم این حرف رو.. ولی بعضی وقتا...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۶ ، ۲۳:۱۷
Its me
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۱۲ ب.ظ

چهاردهم

به این نتیجه رسیدم که سن هرچقدر بیشتر میشه درس خوندن برای امتحان سخت تر میشه. نمیشه برای مدت طولانی یه جا بشینی و مطلب حفظ کنی!
این نیز بگذرد با همه سختی هاش ببینیم به کجا می رسد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۶ ، ۲۳:۱۲
Its me
پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۲۱ ق.ظ

سیزدهم

این که بتونی توی سکوتت با خودت کنار بیای کار بزرگیه. قبلنا میتونستم اما الان دیگه نه..

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۶ ، ۰۱:۲۱
Its me